برنامه بدنسازی

موزیک بدنسازی

کلیپ بدنسازی

معرفی کارخانه بدنسازی

آموزش مربیان

کاتالوگ

مقالات

مشاوره تجهیز باشگاه

اخبار بدنسازی

لیست مربیان بدنسازی

لیست باشگاه بدنسازی

تبلیغات

برنامه بدنسازی

موزیک بدنسازی

کلیپ بدنسازی

معرفی کارخانه بدنسازی

آموزش مربیان

مقالات

اخبار بدنسازی

کاتالوگ

مشاوره تجهیز باشگاه

تبلیغات

لیست باشگاه بدنسازی

لیست مربیان بدنسازی

logo
منو
برنامه بدنسازی

موزیک بدنسازی

کلیپ بدنسازی

معرفی کارخانه بدنسازی

آموزش مربیان

کاتالوگ

مقالات

مشاوره تجهیز باشگاه

اخبار بدنسازی

لیست مربیان بدنسازی

لیست باشگاه بدنسازی

تبلیغات

برنامه بدنسازی

موزیک بدنسازی

کلیپ بدنسازی

معرفی کارخانه بدنسازی

آموزش مربیان

مقالات

اخبار بدنسازی

کاتالوگ

مشاوره تجهیز باشگاه

تبلیغات

لیست باشگاه بدنسازی

لیست مربیان بدنسازی

ظهور و افول یک هیولا ( الکساندر فدروف )!

الکساندر فدروف

کسانی که برای چند سالی است سابقه حضور در دنیای بدنسازی را دارند و اخبار دنیای بدنسازی را دنبال می کنند، به خوبی نام الکساندر فدروف آشنایی دارند. جوان با استعداد اهل روسیه که برای دو ـ سه سالی تیتر بسیاری از خبرهای دنیای حرفه ای به او اختصاص داشت و بعد ناگهان ناپدید شد. هنوز هم پس از چند سال این سؤال برای بسیاری مطرح است که او چطور به اوج رسید و چرا ناگهان ناپدید شد و آیا باز هم شاهد حضور او روی صحنه رقابت خواهیم بود یا این یک خیال واهی است!؟

در ادامه مروری خواهیم داشت بر ظهور و افول الکساندر فدروف ، برنامه تمرین او زمانی که در اوج بود و اینکه حالا در چه شرایطی است.

الکساندر فدروف در خانواده کوچکی در سن پیترزبورگ بدنیا آمد و رشد کرده، و در کنار پدرش آناتولی فدروف و مادرش ایرنا و برادر کوچکترش فدر.

آناتولی راننده اتوبوس بود و علاقه زیادی هم به بدنسازی داشت، اما در شوروی کمونیستی، تمام ورزش ها در جهت خدمت به سیاست های حکومت بود، و بدنسازی که ورزشی کاملاً انفرادی بشمار می آمد. غیر قانونی و بی اهمیت بشمار می آمد. بنابراین افراد بسیار کمی بودند که تنها برای ارتقاء فرم و ظاهر بدنشان به تمرین با وزنه می پرداختند در باشگاه های زیر زمینی، اغلب در محوطه های کم نور و زمخت، برای اینکه توجه مأموران امنیتی و KGB (سازمان اطلاعات شوروی) به سویشان جلب شنود!

آناتولی الکساندر فدروف و دوستانش هم جایی را پیدا کردند برای اینکه بعنوان باشگاه مورد استفاده قرار دهند که امکان نداشت مأموران KGB توجهشان به سمت آن جلب شود: در میانه قبرستان یوژنوی، که یکی از بزرگترین قبرستان های اروپا بشمار می آید! یک ساختمان قدیمی و در حال فرو پاشی که به اندازه آپارتمان های معمول شوروی سابق بود. محلی تاریک، پر از موش، و بدون هیچ سیستم گرمایشی! اما آن دسته رفقاء وزنه هایی را در آنجا جمع کردند و تمرین را شروع کردند. خودشان پایه اسکوات و چند دستگاه سیم کش ابتدایی هم ساختند به این دلیل که کارکنان قبرستان هم در آنجا تمرین می کردند، هرگز کسی از تمرین بدنسازان در آنجا به مطبوعات و رسانه های گزارشی نداد. البته هر چند ارواح غربیه زیادی در آنجا حضور داشتند، ولی خوشبختانه هیچ یک اهل خبر چینی نبودند!

تمرین با مردگان !

الکساندر فدروف در ششم ماه می سال ۱۹۷۸ بدنیا آمد، در سال های ابتدایی، در ورزش های مختلفی از جمله فوتبال، ورزش های رزمی و شنا شرکت می کرد. اولین بار تمرینات گاه و بیگاه با وزنه را در سن ۱۰ سالگی تجربه کرد، ولی تا پیش از ۱۳ سالگی جدیتی در تمرین با وزنه نداشت. تاریخ دقیق شروع جدیت در تمریناتش را: اول ژانویه ۱۹۹۲ به یاد می آورد فدروف می گوید: “من برای تماشای تمرینات پدرم به باشگاه می رفتم. می دانستم که می خواهم یک بدنساز شوم. در جشن سال نو، پدرم به من گفت که کمکم خواهد کرد برای پیشرفت در این ورزش. روز بعد همراهش به باشگاه رفتم و تمرینات جدی و منظمی را شروع کردم.” در همان دوران بود که حکومتی کمونیستی شوروی از هم پاشید، و شهر و محل سکونت الکساندر فدروف که با نام لنینیگراد شناخته می شد، دوباره به سن پیترزبورگ تغییر نام یافت. باشگاه های بدنسازی زیادی در سراسر روسیه گشایش یافت. ولی فدروف همچنان در باشگاه قبرستان تمرین می کرد.

به دلیل ممنوعیت فروش کتاب ها و نشریات پرورش اندام در طول دوران کمونیسم، دانش فدروف هم از ورزش محبوبش اندک بوی. او تنها از تجربیات پدر، و آزمون و خطاهای خودش چیزهایی آموخته بود.

به یاد می آورد و می گوید: “در ابتدا، چهار روز در هفته تمرین می کردم. پدرم می دانست که با قدی که دارم {در زمان رقابت ۱۸۳ سانتیمتر}، باید در دسته سنگین وزن رقابت کنم، بنابراین تمام تمرکز او این بود که به بیشترین حجم عضلانی دست یابم. همواره سنگین تمرین می کردم، همیشه سعی می کردم در هر جلسه از وزنه های بیشتری نسبت به جلسه قبلی استفاده کنم. روی رژیم غذایی ام تمرکز زیادی نداشتم، فقط غذای زیادی می خوردم، هر چند که گاهی غذاهای رژیمی و سالمی هم بشمار می آمد. از همان زمانی که تمرین را شروع کردم. پاهای قوی داشتم، به این دلیل که در دوران کودکی همواره مشغول دوچرخه سواری بودم. بنابراین از همان ابتدا می توانستم از وزنه های سنگینی برای پاهایم استفاده کنم، به همین دلیل هم اسکوات حرکت محبوب من بشمار می آمد.”

الکساندر فدروف با ادامه پیشرفتش توانست در سال ۱۹۹۷ در دسته جوانان در رقابت آزاد آلمان در سن ۱۹ سالگی به قهرمانی دست یابد، و در سن ۲۰ سالگی در دسته جوانان رقابت قهرمانی جهان ۱۹۹۸ به پیروزی دست یافت.

پس از کسب موفقیت های مهم، تمام باشگاه های مطرح سن پیترزبورگ حاضر بودند اسپانسر فدروف شوند و در عوض او در باشگاه شان با تجهیزات پیشرفته تمرین کند، ولی او همچنان تمرین با وزنه های آزاد قدیمی دستگاه های که خودش “بعنوان دستگاه های زشت” یاد می کند در همان ساختمان قدیمی در قبرستان یوژنوی را ترجیح می داد. هنوز هم در اغلب مواقع زمستان، بخاری های باشگاه خراب بود و فدروف با یک کاپشن و کلاه در دمای زیر صفر تمرین می کرد. سقفی پر از ترک، تاریک و کم نور. پرسه زدن موش ها، و پر از گرد و قبار و بوی عجیب ! شاید هم بوی اجساد مردگان!

تمرینات استخوان خرد کن !

تمرین در چنان باشگاه ابتدایی به این معنی است که مجبورید بطور عمده بر وزنه های آزاد تکیه کنید. می گوید: دستگاه ها نمی توانند بدن کسی را بسازند. و آنچه اهمیت زیاد دارد تسلط ذهن بر بدن است. من وزنه های آزاد را ترجیح می دهم، بدلیل دامنه حرکت آزادی که در اختیارم می گذارند. و باعث می شوند سخت تر کار کنم.” او استفاده از حرکات ترکیبی وزنه آزاد را توصیه می کند. زمانی با وزنه ۳۴۰ کیلویی اسکوات می رفت، با وزنه ۷۷۵ کیلویی پرس پا و با وزنه ۲۵۰ کیلویی پرس سینه. البته پس از صعود به رده حرفه ای، استفاده از اسکوات و پرس پا را متوقف کرد به این دلیل که حس می کرد باعث توسعه بیش از اندازه عضلات سرینی می شود، ولی همچنان برای افزودن بر سایز چهار سر ران، آن ها را بی اندازه با ارزش می دانست. بعلاوه اینکه استفاده از پرس سینه با هالتر با وزنه های سنگین را هم پس از پارگی که در سال ۲۰۰۳ در طی اجرای تکرارهای کم در سینه اش رخ داد، متوقف کرد، پارگی که در واقع باعث افول او در دنیای حرفه ای شد (و در انتها به آن خواهیم پرداخت).

 الکساندر فدروف می گوید: “زمانی که تمرین را شروع کردم، در هر جلسه سعی کردم از وزنه های بیشتری استفاده کنم. این تمام چیزی بود که برایم اهمیت داشت. پس از آسیب دیدگی، شروع کردم به استفاده از وزنه های بسیار کمتر و تکرارهای بیشتر. تقریباً اجرای حداقل ۱۰ تکرار در هر ست.”

هر چند الکساندر فدروف بر حرکات پایه و وزنه های آزاد متکی بود، ولی حرکات منحصر بفردی هم در تمرینش استفاده می کرد ـ که همگی را با تجهیزاتی که در دسترس بود مهیا کرده بود. او پرس سرشانه با دستگاه اسمیت را بصورت دست برعکس انجام می داد، و اعتقاد داشت فشار بیشتری را روی سر جلویی دلتوئیدش متمرکز می کند. برای دلتوئید پشتی حرکت فلای معکوس را در حالیکه میزی را در میانه دستگاه کراس اور قرار می داد و به پشت روی آن می خوابید اجرا می کرد، و دسته ها را به صورت ضربدری به سمت طرفین می کشید. حرکت کشش پشت پا را در حالی که روی یک پایه فیله، زانوهایش را روی دستگاه تنظیم می کرد و با انقباض همسترینگ های حیرت انگیزش تمام بدنش را بالا می آورد اجرا می کرد.

پشت پا ایستاده را در حالی که یک پایش را موازی با زمین قرار می داد و دستگیره ای را به پایش متصل می کرد انجام می داد. همچنین حرکت میان پا را با اتصال قلاب سیم کش به تسمه ای دور مچ پایش، و حرکت پا بصورت پاندول مانند به سمت پای دیگر اجرا می کرد.

به هر حال پس از گذشت ۱۲ سال از شروع تمرینات جدی، او تا پایان زمانی که در رده حرفه ای حضور داشت، در همان باشگاه قدیمی در قبرستان تمرین می کرد، پر از گرد و قبار و وزنه های زنگ زده؛ شاید زمخت ترین باشگاه دنیا، در حدی که باشگاه های مثل تمپل جیم دوریان یتس، یا متروفلکس تگزارس در کنارش مثل کاخ های اشرافی بنظر بیاید! با این حال او بدنی را ساخت که برای یک جوان ۲۴ ساله باور کردنی نبود.

نمونه ای از تمرینات تمرین الکساندر فدروف در سال ۲۰۰۵

بخش بدن               حرکت        |        ست ها        |        تکرارها

روز اول:

صبح: سینه                 پرس بالا سینه با هالتر        |        ۵        |        ۸ ـ۱۵

پرس سینه با هالتر        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

پارالل با فاصله زیاد بین دست ها        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

قفسه سینه با دمبل        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۵

شکم                دراز و نشست        |        ۴        |        ۲۰ ـ۳۰

عصر: جلو بازو                   جلو بازو دمبل تک تک        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

جلو بازو لاری با هالتر خمیده        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

جلو بازو دمبل تک خم        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

جلو بازو هالتر دست برعکس        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

شکم                 بالا آوردن پا در حالت آویزان        |        ۴        |        ۲۰ ـ۳۰


روز دوم:

صبح: سرشانه

سوپرست شامل:

نشر روبرو با دمبل        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

پرس سرشانه با دستگاه اسمیت         |        ۴         |        ۱۰ ـ۱۲

سوپرست شامل:

نشر طرفین دمبل        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

کشش پارویی عمودی با هالتر (دست ها عرض شانه)        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

سوپرست شامل:

فلای معکوس خوابیده با سیم کش         |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

نشر خم با دمبل        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

عصر: همسترینگ       پشت پا خوابیده با دستگاه        |        ۵        |        ۱۰ ـ۱۵

پشت پا ایستاده با سیم کش        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

کشش همسترینگ (روی پایه فیله)        |        ۴        |        ۱۰ ـ۲۰

ساق پا نشسته        |        ۴         |        ۱۵ ـ۲۵

ساق پا ایستاده        |        ۴        |        ۱۵ ـ۲۵

روز سوم: استراحت


روز چهارم:

صبح: پشت                زیر بغل پارویی سیمکش تک خم        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

کشش سیم کش از بالا با دسته V شکل        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

تی بار        |        ۴         |        ۱۰ ـ۱۲

کشش پارویی سیم کش جفت دست        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

کشش سیم کش به پشت گردن        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۲

شراگز با دمبل        |        ۴         |        ۱۰ ـ۱۲

شکم        |        دراز و نشست        |        ۴        |        ۲۰ ـ۳۰

عصر: پشت بازو

پشت بازو سیم کش جفت دست (دسته صاف)        |        ۴         |        ۱۰ ـ۱۲

پشت بازو دمبل تک دست                     ۴                  ۱۰ ـ۱۲

پشت بازو خوابیده با هالتر(با میله خمیده)    ۴                  ۱۰ ـ۱۲

پشت بازو سیم کش تک دست                 ۴                  ۱۰ ـ۱۲

شکم                    بالا آوردن زانو در حالت آویزان               ۴                  ۲۰ ـ۳۰


روز پنجم:

صبح: چهار سر ران                  اسکوات        |        ۵         |        ۸ ـ۱۲

اسکوات از جلو با هالتر        |        ۴         |        ۸ ـ۱۲

جلو پا ماشین        |        ۴        |        ۱۰ ـ۱۵

میان پا ایستاده با سیم کش         |        ۴         |        ۱۰ ـ۱۵

قوانین فدروف:

وزنه های آزاد

او بطور عمده با تکیه بر استفاده از حرکات وزنه آزاد بدنش را ساخته بود. بر این باور بود که اساس تمرین هر کسی باید همین باشد.

تکرارهای متوسط

پس از مواجه شدن با آسیب شدید سینه، بندرت کمتر از ۱۰ تکرار در ست های تمرینش انجام می داد.

حرکات منحصر بفرد

او متناسب با کمبود امکانات: حرکات ویژه ای را برای خودش طراحی کرده بود و اعتقاد داشت که با ابتدایی ترین وسایل هم می توان به بیشترین رشد و حجم عضلانی دست یافت.

فرم مناسب اجرا

هرگز برای اجرای تکرارهای بیشتر تقلب نمی کرد. چون اعتقاد دارد که تنها باعث انحراف فشار به دیگر بخش های بدن خواهد شود.

تنوع

 الکساندر فدروف بطور منظم برنامه تمرینش را تغییر می داد. همچنین بطور مداوم موقعیت دست ها، فاصله بین پاها و دامنه حرکتی را تغییر می داد برای اینکه عضلاتش را از زوایای متفاوتی فشار بگذارد.

ظهور یک ستاره:

اولین باری که توجه کارشناسان بین المللی به سمت الکساندر فدروف جلب شد بر می گردد به قهرمانی دسته سنگین وزن و اوورال رقابت قهرمانی اروپا در سال ۲۰۰۳ اما این توجهات در رقابت جایزه بزرگ مسکو در نوامبر همان سال به اوج رسید، چون در حالی که هنوز یک بدنساز آماتور به حساب می آمد در رقابت گرندپریکس مسکو موفق شد پس از قهرمان و نائب قهرمان مسترالمپیا ـ رونی کلمن و جی کاتلر ـ در جای سوم بایستد و ۵ مرد مطرح دیگر حاضر در مسترالمپیای همان سال را روی صحنه مسکو شکست دهد: تروی آلوس، آرت آوود، جانی جکسون، رادنی اس تی کلود، و کلاود گرولکس. این باعث شد تا بسیاری آینده بسیار درخشانی را در رده حرفه ای برای او پیش بینی کنند. او یک شبه، و تنها با ۲۴ سال سن، به بدنسازی بدل شد که با مردان برتر رده حرفه ای مقایسه می شد.

افول زود هنگام !

اما در همان رقابت هم مشخص بود که او یک آسیب دیدگی قابل توجهی در سینه اش دارد. در واقع کمی پس از رقابت قهرمانی اروپای ۲۰۰۳، این آسیب دیدگی برایش بوجود آمده بود. در یک جلسه تمرین، با وزنه ۲۲۰ کیلویی پرس سینه می رفت، که تاندون سینه راستش با صدایی مثل شلیک یک گلوله دچار پارگی شد. پدرش که در حال کمک دادن به او بود، تلاش کرد تا میله را به هر زحمتی روی پایه قرار دهد که باعث پارگی ساعدش در پی ماندن بین وزنه و پایه میز شد و هر دو آن ها در بیمارستان بستری شدند.

با این حال کوتاه نیامد و اندکی بعد در رقابت جایزه بزرگ روسیه و دو رقابت آماتور دیگر حاضر شد.

در ژانویه ۲۰۰۴، فدروف جهت انجام عمل ترمیمی پیچیده روی تاندون سینه راستش در بیمارستانی در سن پیترزبورگ بستری شد. جراحان از شدت آن پارگی حیرت زده شدند. سینه او از چهار ناحیه پاره شده بود و تنها به واسطه یک رشته تاندون باریک از قطع کامل بازمانده بود. شیوه جراحی انجام شده بر او کاملاً انقلابی بود تا جایی که در ژورنالهای پزشکی شرح آن منتشر شد.

اما مشکلات الکساندر فدروف ادامه یافت، او می گوید: “مدت کمی پس از جراحی، احساس کسالت زیادی داشتم. بدستور پزشکان کاملاً بی حرکت بودم و با وجود پانسمان های زیاد، به نوعی پوست من جایی برای نفس کشیدن نداشت. طی مدت کوتاهی، دچار تب شدیدی شدم، و پزشکان پانسمان ها را باز کردند و متوجه عفونت شدیدی شدند و دزهای بسیار قوی از آنتی بیوتیک برایم تجویز کردند. خلاصه اینکه، دوره نقاهت من، بسیار بیش از آنچه انتظار داشتم ادامه یافت. برای شش ماه، نمی توانستم هیچ کاری انجام دهم. سپس حدود دو ماه طول کشید برای اینکه تنها بتوانم دست راستم را بالا بیاورم. وقتی به گذشته نگاه می کنم برایم مضحک است، ولی در آن زمان مثل یک فاجعه بود. بازوی راست من آتروفی شده بود و به حدود ۴۲ سانتیمتر رسیده بود در حالی که بازوهای چپم ۵۴ سانتیمتر بود! در واقع سمت راست بالاتنه ام به کلی محو شده بود و در آن زمان برایم باور کردنی نبود.”

با وجود محدودیت شدید حرکتی ایجاد شده، فدروف همچنان انگیزه زیادی داشت و سه ماه مانده به رقابت جایزه بزرگ مسکو ۲۰۰۴ تمرینات جدی خود را شروع کرد. هر چند در حد آمادگی سال ۲۰۰۳ نبود، ولی مسابقه هم به سختی سال ۲۰۰۳ نبود، بنابراین موفق شد پس از کلمن در جای دوم بایستد و جواز حضور در المپیای ۲۰۰۵ را بدست آورد.

مدتی پس از اینکه فدروف تحت جراحی قرار گرفت، پیتر مک گو (سردبیر نشریه فلکس) قراردادی با او به امضا رساند برای همکاری با نشریات ویدر. همچنین به او قول اعطای جواز افتخاری برای حضور در مسترالمپیای ۲۰۰۵ داده شد ـ بدون اینکه نیاز باشد در رقابت دیگری برای کسب جواز حضور یابد. با این حال در جایزه بزرگ روسیه روی صحنه رفت. و پس از رقابت از او پرسیده شد که چرا با وجود آسیب دیدگی اش ریسک تمرین برای رقابت جایزه بزرگ ۲۰۰۴ روسیه را به جان خرید و به روی صحنه آمد؟

فدروف در پاسخ گفت: “من برای هر چیزی که در زندگی و حرفه بدنسازی بدست آوردم، شخصاً تلاش کرده ام. نمی توانستم آن دعوتنامه را بپذیرم. مثل همه افراد دیگر، می خواستم از مسیر طبیعی جواز حضور در المپیا را کسب کنم. هدف من این بود که در رقابت جایزه بزرگ مسکو جواز المپیا را کسب کنم که به هدفم رسیدم. تنها ایستادن در کنار کلمن در یک رقابت دو نفره احساس فوق العاده ای بود. من جواز حضور در المپیا را بدست آوردم و خودم را در سخت ترین و بزرگترین ورزش دنیا ثابت کردم.”

کناره گیری از صحته رقابت

با وجود اینکه آسیب دیدگی سینه او تا حد زیادی بهبود یافت ولی متأسفانه به واسطه تغییر فرمی که پس از پارگی های شدید سینه بوجود می آید هرگز نتوانست به تقارن ایده ال در عضلات بالاتنه اش دست یابد. او در رقابت مسترالمپیا ۲۰۰۵ موفق به قرار گیری جزو رده بندی رقابت نشد، همینطور در رقابت حرفه ای نیویورک ۲۰۰۶ بود که در جایگاه نازل دهم ایستاد و بدنبال آن بدون هیچ اعلام رسمی، در حالیکه تنها ۲۸ سال سن داشت برای همیشه با دنیای حرفه ای خداحافظی کرد و این پایان تلخی بود برای یک پتانسیل استثنائی در دنیای پرورش اندام.

مدتی بعد اعلام کرد که قصد شرکت در رقابت های اتومبیل رانی را دارد و دیگر در رقابت های بدنسازی حضور نخواهد یافت.

حالا در حالی که ۳۴ سال سن دارد و همچنان در دنیای حرفه ای سن کمی برای بدنساز بشمار می آید، تنها هر از چندی در حاشیه برخی از رقابت های پرورش اندام دیده می شود با وزنی که به نظر نمی رسد حتی به ۹۰ کیلوگرم برسد!

به هر حال دنیای بدنسازی، دنیای بی رحم و پر فراز و نشیبی است و حتی اگر کسی بالاترین پتانسیل دنیا را هم داشته باشد، بدون برنامه ریزی های علمی و اصولی نمی تواند به موفقیت های خود تداوم بخشد.

*

آیا این مقاله مفید بود؟ امتیاز دهید

1/5 – (1 امتیاز)
مقالات تصادفی

اگر سوال جدیدی دارید در زیر این مطلب مطرح کنید تا به سوال و جواب ها اضافه شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درج آگهی بدنسازی