رونی کولمن : وقتی به ۱۴۵ کیلو رسیدم!
صحبت های رونی کولمن قهرمان ۸ دوره مسترالمپیا
آخرین جراحی من، که بسیار بزرگ هم خواهد بود!
رونی کولمن : من در ستون مهره هایم چند جراحی داشته ام و هر دو مفصل لگن هایم را هم عوض کرده ام. وقتی که شما این مقاله را میخوانید، من در حال ریکاوری از عملی هستم که امیدوارم آخرین جراحی عمرم باشد. من میدانستم که پیچ و مهره های قرار گرفته در داخل کمرم باید در می آمدند چیزی که انتظارش را نداشتم، پیچیدگی بسیار زیاد این عمل بود که علاوه بر همه چیز، باید یک فقس را دور ستون مهره های من قرار بدهند تا آن را از وضعیت کجی در بیاورند، صافش کنند و آن را در همین وضعیت نگه دارند.
به این حرف ها گوش کنید. آن ها اول بدن من را از پشت برش میدهند و پیچ هایی که به آن سمت قرار دارند را باز میکنند. سپس آن ها من را میچرخانند و بدنم را از سمت جلو میشکافند اعضای داخلی بدن و بخشی از ستون مهره های من هم برداشته میشوند، پیچها را میچرخانند و قفس را در جای خود قرار میگیرد. در انتها هم تمام چیزها را به سر جای خودشان برمیگردانند و برای بار آخر بدن من را از پشت برش میدهند تا پیچ های دیگر را خارج کنند. چیزی که بیشتر از همه من را غافلگیر کرد، این بود که این گروه از پزشکان باید این کار را در طول ۷ ساعت انجام بدهند آخرین عمل جراحی ستون مهره های من ۱۳ ساعت طول کشیده بود. تخمین زده شده که دوره ریکاوری از این عمل ۶ ماه باشد که البته من در این مدت به هیچ عنوان نمیتوانم تمرین کنم. این آسان نخواهد بود، ولی اگر بتوانم در آخر از شر همه دردهایم راحت بشوم. ارزشش را خواهد داشت.
زندگی کردن با یک بدن ۱۳۵ کیلوگرمی بسیار کم چربی
*تو در طول چند سال در فصل استراحت با ۱۴۰ تا ۱۴۵ کیلوگرم وزن زندگی میکردی. آیا با این وزن راحت بودی؟ افراد زیادی از ناراحتی های ۲۴ ساعته زندگی کردن با چنین وزنی میگویند، که بالا رفتن از پله ها و خوابیدن بخشی از آن ها هستند. این موقعیت برای تو چطور بود؟
رونی کولمن : من باید این را روشن کنم که فقط یک بار وزنم را تا ۱۴۵ کیلوگرم بردم و آن هم در زمان شروع دوره آماده سازی ام برای مسترالمپیای ۲۰۰۷ و ۱۲ هفته قبل از مسابقه بود. من در آن زمان داشتم فیلم«فناناپذیر» را در خان هام ضبط میکردم و فیلمبردار از من خواست که برای تایید کردن وزنم به روی وزنه برم و من حتی نمیتوانستم عدد روی ترازو را ببینم. او عدد را بلند خواند. وزن معمولی من بین ۱۳۵ تا ۱۴۰ کیلوگرم بود. من میتوانستم این وزن را به سادگی نگه دارم. حتی زمان هایی که من بعد از شرکت در هر مسابقه مسترالمپیا به مدت ۳ ماه کامل از تمرین کردن فاصله میگرفتم هم، هیچوقت وزنم به زیر ۱۲۷ کیلوگرم نرسید. سپس وقتی که دوباره تمرین کردن و غذا خوردن بیشتر را شروع میکردم، آن ۱۰ کیلوگرم وزن دوباره در طول ۳- ۲ هفته به دست می آوردم. اعتراف میکنم که اولین باری که به ۱۳۵ کیلوگرم وزن رسیدم، راحت نبودم. کارهایی مثل خم شدن برای بستن بند کفش هایم دشوار شده بودند. ولی بعد از چندین ماه بدنم به این وضع عادت کرد و حرکت کردن با این وزن برای من طبیعی بود. همچنین شما باید این را هم در نظر داشته باشید که من با ۱۳۵ کیلوگرم وزن، همچنان هم چربی بسیار کمی داشتم. من هیچ وقت در طول زندگی ام چربی بدنم را به بالای ۵ درصد نبرده ام. پس از راه رفتن من با ۱۳۵ کیلوگرم وزن، با تجربه بیشتر افراد (که بخش زیادی از چربی و آب را با خود حمل میکنند) متفاوت بود. من میتوانم درک کنم که چنین شرایطی میتواند دردناک باشد.
*