منحرف کردن ذهن از روی وعده های غدایی با ران پارنلو، بدنساز حرفه ای
من سوال های زیادی را از بدنسازان جوانی دریافت می کنم که می پرسند چگونه باید با وضعیت آماده سازی برای مسابقه کنار بیایند و چه کاری را انجام دهند تا در بین وعده های غذایی کوچک شان، در تمام وقت فکرشان در گرو غذا نباشد. من این احساس را می شناسم. به مدت چندین هفته و چندین ماه در چنین وضعیتی بوده ام و این چیزی است که بعضی از مردم توانایی تحمل آن را ندارند. هیچ مقداری از توصیه های غذایی نمی تواند آنها را در هیچ مدت زمانی بر روی یک برنامه کم کربوهیدرات یا کم کالری نگه دارد. با این وجود، افراد دیگری هم هستند که اگر فکر نمی کردند در زمان آماده سازی برای مسابقه مجبورند که تمام چیز های دیگر زندگی شان را متوقف کنند، می توانستند از پس این دوره آماده سازی بربیایند. این کار زمان آزاد زیادی را به مغز شما می دهد تا بتواند حق های مختلفی را پیاده کند.
مشغول نگه داشتن ذهن
وقتی که من به تمام مسابقه های گذشته ام نگاه می کنم، یک چیز مشخص می شود یکی از راه های عبور موفقیت آمیز از دوره آماده سازی، مشغول نگه داشتن ذهن است. بعضی از مسابقه هایی که من در آنها بسیار خوب ظاهر شدم، دز زمان هایی اتفاق افتادند که من مسئولیت های زیادی را بر دوش داشتم. این ها شامل تمرین دادن تعداد زیادی از شاگردانم، عوض کردن شغلم، یک سال تحصیل تمام وقت در دانشگاه و ۳ بار نقل مکان در سال بعد می شدند. من در سالی حرفه ای شدم که خانه ام را فروختم و از ادمونتون به ونکوور کانادا نقل مکان کردم تا بعد از ۲۰ سال اولین شغل روزانه ام را آغاز کنم، سپس ۷ هفته از دوره ۲۹ هفته آماده سازی ام را در کشورهای خارجی گذراندم و هر روز مجبور به سازگارشدن با محیط بودم. فکرمی کنم که دلیل حضور خوبم در آن مسابقه ها این بود که مجبور بودم بر روی همان لحظه ها تمرکز داشته باشم. زمان به سرعت پرواز کرد و دوران آماده سازی تمام شد. با وجود اینکه ممکن است خنده دار به نظر بیاید، ولی در آن زمان حفظ استقامت برای من مشکل بزرگی نبود. تعهد من محکم تر شد و سمجی من برای تمام کارهایم بهبود پیدا کرد.
از روی دیگر، مسابقه هایی هم بودند که من در آنها درست برعکس این کار را پیش گرفتم. من چند بار برنامه ۴-۳ ماه آینده ام را به طور کامل خالی کردم و فقط در خانه نشستم تا بدون هیچ مسئولیت دیگری فقط بر روی آماده سازی تمرکز داشته باشم؛ که در اینجا با تحلیل بیش از حد هر چیز کوچکی خودم را دیوانه کردم، چون زمان چنین کاری را داشتم. می دانید، مشکل همینجاست: زمان. عبور از دروه آماده سازی برای مسابقه مثل یک پیاده روی آهسته در جهنم است، پس زمان، عامل کلیدی به حساب می آید. همه می توانند به مدت ۱ روز رژیم سختی را بگیرند و یا بی نقص عمل کنند، ولی کنار هم قرار دادن ۱۰۰ روز این چنینی چطور؟ بیشتر مردم توانایی تحمل چنین وضعیتی را ندارند. آنهایی که در این کار خیلی خوب عمل می کنند، همان هایی هستند که می توانند ذهن شان را مشغول نگه دارند. من همیشه می بینم که بدنسازان بسیار خوب این اشتباه را انجام می دهند: آنها همه چیز را برای یک مسابقه رها می کنند و بعد عقل شان را از دست می دهند.
البته که آنها دیوانه می شوند! قاب کلی بدنسازی مثل یک برنامه رایانه ای است که می توانید آنرا در پس زمینه در حال اجرا نگه دارید؛ برای مثال شما می توانید یک موسیقی را پخش کنید و در همین حال سری به گوگل بزنید. گوگل را ببینید، فقط باید به برنامه پخش کننده موسیقی زل بزنید و آن موقع دیوانه می شوید.
البته شما نباید منظور من را اشتباه برداشت کنید. من نمی گویم که همه ما به یک برنامه کاری سخت، طاقت فرسا و دیوانه وار نیاز داریم. به هیچ وجه این طور نیست. فشارهای بدنی «زندگی» هیچ وقت چیز بسیار خوبی نیستند که بخواهید آنها را به برنامه آماده سازی تان اضافه کنید. ایده آل این است که وقتی بدن ما در حال استراحت و ریکاوری است، ذهن مان را مشغول نگه داریم. من می دانم که فکر کردن به چیزهای مختلف، یادگیری چیزهای جدید و تمرکز داشتن بر روی علاقه مندی هایم به من کمک کرده است تا در طول دوره های آماده سازی، زندگی معمولی تری را بگذرانم. من کسی را می شناختم که در زمان مسابقه هایش، به مدت ۱۶ هفته در کلاس های آموزشی گیتار شرکت می کرد. او در طول ۱ جلسه کلاس داشت و هر روز به مدت ۳۰ دقیقه تمرین می کرد. او بعد از شرکت در چندین مسابقه در نواختن هر ۶ تار ماهر شده بود. من فکر می کنم که تعداد بیشتری از مردم باید چنین کارهای کوچکی را برای خودشان انجام بدهند.
*