به طور میانگین از هر ۱۱۳ بدنسازان مسابقه ای یکی قهرمانی را تجربه میکند و از هر ۵۰ بدنساز آماتور قهرمان یکی حرفه ای میشود و از هر ۱۰ حرفه ای یکی به طور میانگین قهرمان درجه یک میشود و از هر ۳ نفر آنها یک نفر ۳ سال قهرمان میشود (طبق تحقیق در مجله ماه اوت ۲۰۱۱ مجله فلکس) آیا این درصد ریسک در رسیدن به قهرمانی به زحمات مخارج عوارض و بیماری از داروها می ارزد.
در یک دیوانگی مدرن عده ای بی مهبا به سوی مصرف داروها و پپتایدها فول استاتین و… می تازند عده ای مربی نما که هر روز هم کارهای هم دیگر را در برنامه دهی دارویی تقلید میکنند بی آن که بدانند برای چه چقدر و کی باید این ورزشکار این دارو را مصرف کند.
اگر از همه مربیان بدنسازی و دیگر رشته ها که هورمون تجویز میکنند بپرسید ناندرلون (یک هورمون ساده و قدیمی) از چه ترکیبی تهیه میشود ۹۹/۹۹ درصد آنها جوابی ندارند آن یک دهم درصد هم جوابشان ناقص است. چون اصولا هیچ کجا چنین آموزش هایی نمیدهند هر اطلاعاتی هست غیر رسمی نادرست و تجربیست و تقلید کورکورانه.
به تازگی و در گذشته خبر هایی از اتفاقات عوارض داروهای جدید که به جان ورزشکاران پرورش اندام افتاده به گوش شما هم رسیده و جامعه پرورش اندام جهان و بعضا ایران را دچار شوک نموده وقت آن شده از خود بپرسیم آیا اگر یک قهرمان حرفه ای از این داروها فوت کند (که بسیارمرده اند) مردم چه خواهند گفت آیا تمامی سابقه و زحماتش به باد نخواهد رفت؟ آیا خانواده اش خجل نمیشوند؟
مردم قهرمانی بعضی قهرمانان حرفه ای را همراه با بیماری و یا مرگ آنها نمیخواهند که هیچاز چنین قهرمانی هم نفرت پیدا میکنند اصولا همه آنها را سلامت میخواهیم چون باید الگوی سلامتی و نشاط باشند نه یاد آور بیماری و بیمارستان. شاید بعضی بگویند حرفه ای ها زحمت شدید میکشند مخارج زیادی متحمل میشوند.
رژیم ها و مکمل ها و… هزارن سختی را تحمل میکنند و فقط دارو نیست و هزار بهانه دیگر و اگر مصرف نکند رشد نمیکند جواب این است: خوب رشد نکند رشد بکند که چه بشود؟ به سوی مرگ بروند؟ ناقص شوند؟ سرطان بگیرند؟ فرزندانشان یتیم شود یا تمامی زندگیشان را بفروشند خرج درمانشان کنند دوستانشان سرخورده شوند و دشمنانشان بگویند دیدید همش دارو بود اگر ماهم مصرف میکردیم بهتر از او میشدیم عمر مدال اوری و قهرمانی حداکثر ۱۰ سال است ولی زندگی بعد از آن ۴۰ سال است.
لازم بذکر است این دلیل هم منطقی نیست که رقبای بدنسازان مسابقه ای آنها مصرف میکنند شاید آنها هم بعد ها دچار همین عوارض شوند شاید آنها امکانات بهتری دارند.
مخلص کلام بهر حال این کار عاقلانه نیست بخصوص در ایران بخصوص برای آماتورها… بلاخره یک روز یک اتفاق بزرگ بد همه را هشیار خواهد کرد که این نوع پرورش اندام دیوانگیست نه ورزش این نوع دوپینگ بغل کردن عزراییل است رویایی پوچ است نه افتخار آفرینی و فروشندگان داروها و مربیان تجویز کننده این دارو نان.. به خانه میبرند.
امیدوارم اتفاق بدی نیفتد.
نویسنده: اصغر مرادی
“به کجا چنین شتابان؟
گون از نسیم پرسید
– دل من گرفته زین جا هوس سفر نداری ز غبار این بیابان؟
– همه آرزویم اما چه کنم که بسته پایم.
به کجا چنین شتابان؟
– به هر آن کجا که باشد به جز این سرا، سرایم
– سفرت به خیر اما تو و دوستی، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی
به شکوفهها، به باران برسان سلام ما را”
شاعر: شفیعی کدکنی